Blog . Profile . Archive . Email  


بارسفربستم دگراینجانمیمانم

بروعشق ازخداآموزنمیخواهم تورادیگربدان ازدام تورستم

 

 

دوست داشتن را مدتهاست به دست فراموشی سپرده ام

 

 

   

   

 

 

و خود را در لا به لای حوادث نچندان دلچسب روزگار سپرده ام

 

 

 

 

 

 و دیگر نه تو را دوست دارم نه دیگری را

 

 

 

 

 

 

چون سنگی بی احساس بر عشق و دوشت داشتن می نگرم ...

 

 

 

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:48 توسط نجلا| |

 



 

من از چون و چرای ِزندگی دلگیرم


از همه دلبستگیهای تهی دلگیرم


از هیاهوی ِعبث بر سر هر مسئله ای


از تمام ِ قیل و قال ِزندگی دلگیرم


در تمام زندگی بیهودگی مشهود است


از همه آشفتگیهای تهی دلگیرم


از تلاش ِعاشق ِبیچاره در وقتِ نیاز


از شبِ قصّۀ تلخ ِعاشقی دلگیرم


زندگی چیزی به جز غصّه به من هیچ نداد


از خدا هم در سرای ِزندگی دلگیرم  ...

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:29 توسط نجلا| |

 

پریشانم

چه میخواهی تو از جانم؟

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندګی کردی

خداوندا

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی

به زیر پای نامردان بیاندازی و

شب آهسته آهسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می گویی

نمیګویی؟؟

خداوندا!!!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت برسایه دیوار بګشایی

لبت بر کاسه ی قیر اندود بګذاری

و قدری آنطرفتر عمارتهای مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را ګفر می گویی

نمی گویی؟

اگر روزی بشر گردی ، ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت ،از این بودن ،از این بدعت

خداوندا تو مسْولی

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:1 توسط نجلا| |

 

 

روی زمین بودم داشتم یه تیکه هایی رو از رو زمین جمع میکردم

بهم گفت : کمک می خوای؟

گفتم : نه

گفت: خسته میشی خب بذار کمکت کنم

گفتم : نه ، خودم جمع می کنم

گفت : حالا تیکه های چی هست ؟

بدجوری شکسته مشخص نیست چیه ؟

نگاه معنی داری کردم و گفتم: فلبم

این تیکه های قلب منه که شکسته . خودم باید جمعش کنم.

بعدش گفتم : می دونی چیه رفیق، آدما این دوره زمونه دل داری

بلد نیستن، وقتی می خوای یه دل پاک

و بی ریا رو به دستشون بسپری هنوز تو دستشون نگرفته

میندازنش زمین و می شکوننش...

میخوام تیکه هاش رو بسپرم به دست صاحب اصلیش الله

اون دل داری خوب بلده و فقط از اون کمک می خوام

میخوام بدم بهش بلکه این قلب شکسته خوب شه

آخه می دونی خودش گفته قلبهای شکسته رو خیلی دوست داره

اینو گفتم و تیکه های شکسته رو جمع کردم و یواش یواش ازش دور شدم...

و من توی این فکر که چرا ما آدما دل داری بلد نیستیم

دنبالم اومدو............

بهم گفت: چرا دلت رو می سپری دست هر کسی ؟

انگاری فهمید که تو دلم چی می گذره

برگشتم و گفتم : رفیق ، دلم رو به دست هر کسی نسپردم

او برای من هر کسی نبود من برای او هر کسی بودم

اینوگفتم و این بار رفتم سمت دریا

روبه رویش ایستادم . آن لحظه بود که یادم به صاحب اصلی قلب شکسته ام افتاد

خودم را به اوسپردم وبا اوچنین گفتم:

خدایا  جز تو پناه و یاوری ندارم تنهای تنهام.

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:14 توسط نجلا| |

 

من سزاوار نگاهت بودم
آنزمانی که به تاریکی شبها خشکید
عطر یکتای نفسهای تو باز بودم
جان تازه به چه قلبی بخشید
مست چشمان خمارت
در هماندم که به من خائن بود
گیج و بازیچه ی نیرنگ تو باز
من نبودم چه کنم این دل بود
حسرت خلوت و تکرار تو شد
نقش ویرانکده ی خالی من
این شده نام برازنده ی تو
بانی بی سر و سامانی من
چه کسی کعبه ی آمال تو شد
که شدی خسته ز یکتایی ها
سینه ی زخمی و دلتنگ مرا
می درد خنجر نامردی ها
من به چشمان تو عادت دارم
من جدا از نفست بیمارم

چونکه درزمره ی عشاق توام

شادومغروربه خودمیبالم

نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:14 توسط نجلا| |




خدایا!

 

رحمتی کن تا ایمان،نام و نان برایم نیاورد.

 

قوتم بخش تا نانم را وحتی نامم را درخطرایمانم افکنم.

 

تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند وبرای دین کار

 

میکنند. نه ازآنها که پول دین میگیرند وبرای دنیا کارمیکنند.

 

خدایا!

 

همواره تورا سپاس میگویم که هر چه درراه تو

 

ودرراه پیام تو پیشتر میروم،بیشتررنج میبرم!!

 

آنها که باید ما را بنوازند،میزنند.

 

آنها که بایدهمگاممان باشند،سد راهمان میشوند.

 

آنها که باید حق شناسی کنند،حق کشی میکنند.

 

آنها که باید دستمان را بفشارند،سیلی می زنند.

 

آنها که باید دربرابردشمن دفاع کنند،پیش از دشمن حمله می برند.

 

وآنها که باید در برابر سمپاشی های بیگانه ستایشمان کنند،

 

تقویتمان کنند، امیدوارمان کنند، و تبرئه مان کنند سرزنشمان می کنند،

 

تضعیفمان می کنند، نومیدمان می کنند، متهممان می کنند.

 

 تو را سپاس می گذاریم؛

 

ـ همین نعمت بزرگی است؛ جز از این طریق آدم از اخلاص برخوردار نمی شود

 

(اگر کسی در راه ایمان خود کاری بکند و عده ای از مردم ستایش گر او شوند،

 

پنهانی شرک ایجاد شده است).

 

 تو را سپاس می گذاریم تا در راه تو از

 

تنها پایگاهی که چشم یاری داریم و پاداشی، نومید شویم، چشم ببندیم، رانده شویم،

 

تا تنها امیدمان تو شود، چشم انتظارمان تنها به روی تو باز ماند، تنها از تو یاری طلبیم،

 

 تنها از تو پاداش گیریم و در حسابی که با تو داریم شریک دیگری نباشد.؛

 

تا تکلیفمان با تو روشن شود، تا تکلیفمان با خودمان معلوم گردد؛ تا حلاوت اخلاص را

 

که هر دلی اگر اندکی چشید، هیچ قندی در کامش شیرین نیست،

 بچشیم.

 

نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:58 توسط نجلا| |

 

احساسی که اکنون شما در خود دارید “ناامیدی” است شاید گاهی با کمی ناراحتی و عصبانیت نیز همراه باشد. به شدت بر روی اهداف و پروژه های خود کار می کنید، اما راه به جایی نمی برید و اصلاً دلیلش را هم نمیدانید. تنها چیزی که می دانید این است که ناامید هستید و بدون توجه به این مطلب که تا چه اندازه به سختی تلاش می کنید، به هیچ جایی نمی رسید. انگار که آب در هاون می کوبید و تنها حسی که به شما دست می دهد چیزی نیست جز ناامیدی. تمام این نکات به نظرتان آشنا می آید، اینطور نیست؟
اینجا دقیقاً همان جایی است که همه می گویند: من کم آوردمو دست از کار می کشند. قبل از اینکه به چنین بن بستی برخورد کنید، در این مقاله ۸ راه غلبه بر ناامیدی را به شما معرفی می کنیم.


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,,ساعت 13:12 توسط نجلا| |

آدم هایی که این جمله ها رو می شنون خوشبخت ترین آدم ها هستن:

"عیب نداره با هم درستش می کنیم "

" نگران نباش من تا تهش باهاتم "

 

"من با هاتم نترس تا... نه تا نداره واسه همیشه"

 

مواظب باشیم پای حرفامون بمونیم تااگه دلیل خوشبختی کسی شدیم

 

هیچ وقت خوشی روازش نگیریم

نوشته شده در یک شنبه 6 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:9 توسط نجلا| |

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید : چرا مرا دوست داری ؟ چرا عاشقم هستی ؟

پسر گفت : نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم 

دختر گفت : وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی ؟!!!! 

پسر گفت : واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم 

دختر گفت : اثبات؟!!!! نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم . شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد اما تو نمی توانی این کار را بکنی.

پسر گفت : خوب ... من تو رو دوست دارم چون زیبا هستی

چون صدای تو گیراست

چون جذاب و دوست داشتنی هستی

چون باملاحظه و بافکر هستی

چون به من توجه و محبت می کنی

تو را به خاطر لبخندت دوست دارم

به خاطر تمامی حرکاتت دوست دارم

دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد 

چند روز بعد دختر تصادف کرد و به کما رفت 

پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت 

نامه بدین شرح بود :

عزیز دلم !!!تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم ..... اکنون دیگر حرف نمی زنی پس نمی توانم دوستت داشته باشم

دوستت دارم چون به من توجه و محبت می کنی ......چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی نمی توانم دوستت داشته باشم

تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم ..... آیا اکنون می توانی بخندی ؟ می توانی هیچ حرکتی بکنی ؟ ...... پس دوستت ندارم

اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد در زمان هایی مثل الان هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارمَ 

آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دارد؟ نه

و من هنوز دوستت دارم . عاشقت هستم

نوشته شده در شنبه 5 فروردين 1391برچسب:,ساعت 12:23 توسط نجلا| |

 

این سایت بین سایت های کلیکی ایرانی جزء معتبر ترین سایت ها و در رتبه اول قرار دارد . در حال حاضر بیش از 24000 عضو دارد که هر روز به تعداد آن افزوده می شود

 

توباکس یک مرکز تبلیغاتی است که علاقه مند است شما را به صورت رایگان برای کسب درآمد به عضویت درآورد.جایی که شما با کلیک کردن و دیدین تبلیغات کسب درآمد خواهید کرد شما با استفاده از یک متود ساده می توانید درآمد داشته باشید.

این تجارت چگونه کار میکند؟

بسیار ساده،تبلیغ کننده گان برای تبلیغ وب سایت/محصول خود مبلغی را می پردازند و شما با دیدن این تبلیغات درآمد خواهید داشت. ما برای اینکه شما درآمد بیشتری داشته باشید یک لینک مخصوص به هر عضو اختصاص خواهیم داد و شما با تبلیغ این لینک در هر وب سایت و یا توسط ایمیل می توانید نفراتی بصورت رایگان برای خود پیدا کنید، ما بابت هر کلیک آن نفرات نیز به شما پرداخت خواهیم کردو یا شما می توانید از تعداد نفرات عضو در مجموعه ما ، نفرات اجاره کنید و بابت هر تبلیغاتی که این نفرات می بینند در حالی که برای خودشان درآمد دارند،برای شما هم درآمد زا خواهند بود

پرداخت به من چگونه انجام خواهد شد؟

در حال حاضر پرداخت از طریق تمامی بانکهای عضو شتاب مثل بانک صادرات ، ملی ، ملت،تجارت،سامان،پارسیان و دیگر بانکها انجام خواهد شد تمامی واریزها از طرف وب سایت کاری بعد از درخواست برداشت شما انجام خواهد شد وبه صورت لحظه ای به حساب شما واریز می شود.

                          لطفا برای ثبت نام از لینک زیر استفاده کنید

 

http://teobux.com/register.php?r=j7jL38mFkauY                

نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:20 توسط نجلا| |

موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه پایان رسیدن.

هرروزصبح درآفریقاآهویی ازخواب بیدارمیشود.وبرای زندگی کردن وامرارمعاش درصحرامیچرد.

آهومیداندکه بایدازشیرسریعتربدود.

درغیراین صورت طعمه شیرخواهدشد.شیرنیزبرای زندگی  وامرارمعاش درصحرامیگردد.

میداندکه بایدازآهوسریعتربدودتاگرسنه نماند.

مهم این نیست که توشیرباشی یاآهو...

مهم اینست که باطلوع آفتاب ازخواب برخیزی وبرای زندگیت باتمام  توان وباتمام وجودشروع به دویدن کنی.

نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:15 توسط نجلا| |

 

استادی درشروع کلاس درس, لیوانی پرازآب به دست گرفت.آن رابالاگرفت که همه ببینندبعدازشاگردان پرسید:به نظرشماوزن این لیوان چقدراست؟ شاگردان جواب دادند50گرم.100گرم.150گرم...

 استادگفت:من بدون وزن کردن نمیدانم دقیقاوزنش چقدراست.اماسوال من این است:اگرمن این لیوان آب راچنددقیقه همینطورنگه دارم چه اتفاقی خواهدافتاد؟

شاگردان گفتند:هیچ اتفاقی نمی افتد.

استادپرسید:اگریک ساعت همینطورنگه دارم چه اتفاقی می افتد؟یکی ازشاگردان گفت:دستتان کم کم درد میگیرد.استادگفت:حق باتوست.حالااگریک روزتمام آن رانگه دارم چه؟ 

  شاگرددیگری جسارتاگفت:دستتان بی حس میشود.عضلات به شدت تحت فشارقرارمیگیرندوفلج میشوندومطمعناکارتان به بیمارستان خواهدکشید.همه شاگردان خندیدند.

استادگفت:خیلی خوب است ولی دراین مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟شاگردان جواب دادندنه.

پس چه چیزباعث دردوفشارروی عضلات میشود؟درعوض من چه بایدبکنم؟ 

شاگردان گیج شدند,یکی ازآنهاگفت:لیوان رازمین بگذارید.استادگفت:دقیقامشکلات زندگی هم مثل همین است . 

اگرآنهاراچنددقیقه درذهنتان نگه داریداشکالی ندارد.اگرمدت طولانی تری به آنهافکرکنیدبه دردخواهندآمد. 

اگربیشترازآن نگهشان داریدفلجتان میکنندودیگرقادربه انجام کاری نخواهیدبود.فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.

امامهم ترآن است که درپایان هرروزوپیش ازخواب آنهارازمین بگذارید. 

به این ترتیب تحت فشارقرارنمیگیرید.وهرروزصبح سرحال وقوی بیدارمیشویدوقادرخواهیدبودازعهده هرمساله وچالشی که برایتان پیش می آیدبرآیید. 

دوست من لیوان آب راهمین امروززمین بگذار.

زندگی همین است................

 

 

نوشته شده در چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:,,ساعت 11:4 توسط نجلا| |


Power By: LoxBlog.Com